در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

دستت درد نکند والت دیزنی، ولی این که پارسی نیست...

دستت درد نکند والت دیزنی، ولی این که پارسی نیست...

 

شهریال ایرانی(!)

،prince of holiwood

 

 

خیلی جالب است ها!؟!؟معلوم نیست این برادران هالیوودی که اینقدر هم دقدقه (!)پراکندن فرهنگ های کهن را ئارند در طی یک خود درگیری مزمن(!)اول می آیند یک فیلم میسازند که در آن ایرانی ها اژدها هستند(300)،بعد می آیند برای جبرانش یک فیلم می سازند که معلوم نیست چه هدفی داند که در آن پادشاه ایران را ناجی دوباره ی یهودی ها قرار می دهد(شبی با پادشاه)بعدش هم می آیند یک فیلم می سازند که در آن ایرانی ها را بدبخت و بی چاره و بی تمدن نشان دهند که دارند با وحشی گری تمام یک زن بی گناه را که همیشه روسری در سر داشته به جرم  زنای محسنه و غیر محسنه و حسنه و حسینه و علیه و خلاسه(!)از اینجور زنا ها سنگسار می کنند(سنگسار ثیا .میم).بعدش هم می آیند یک فیلم می سازند در آن...

.

.

.

.

ببخشید داشتم سکانس آخرش را می دیدم رشته کلام از دستم در رفت،کجا بودیم؟؟؟

آها یادم آمد....بعدش هم می آیند یه فیلم می سازند که در آن امپراتوری(!)ایران را به تصویر بکشند،برگی و جلال  و زیرکی و هوشیاری و خوبی و پاکدامنی و نجابت و ....و البته خودپسندی ایرانی ها را نشان دهند،بعد هم اسمش را می گذارند شهریار ایرانی(شاهزاده ایرانی اشتباست،زیرا  زاده کلمه عربی است ،مثل زد و ولد.باید گفت شاهپور یعنی پسر شاه و یا شهریار یعنی پسر اول شاه که نگهبان کشور است،مثل همین فیلم)

خوب...کجا بودیم....بله داشتم می گفتم...و در این فیلم مثلا امپراتوری(ایران را بزرگترین امپراتوری جهان نشان می دهند....خیلی جالب است... داشتم به مصاحبه ای که صدای آمریکای جهانخوار(!)با کارگردان این فیلم کرده بود،وش می کردم...وی ازهار(!)داشت که برای نوشتن این کتاب چند بار شاهنامه را به نثر خوانده است و  در بسیاری از کتاب هایی که در باره ی تاریخ ایران نوشته شده کند و کاو کرده تا بتواند این داستان.......شر را بنویسد...باید در همین تریبون به آن آمریکاییه فلان فلان شده بگویم که برادر شاهنامه ای که شما خواندید  چاپ کجا بود؟؟احیانا به جای چاپ مسکو نرفتید چاپ واشینکتون را بخوانید که ،رفتید؟؟؟؟

اخر باید از شما سوال کرد توی این شاهنامه کجا نوشته بود که ایرانی ها از شمشیر به آن بلندی استفاده می کردند...شما مطمئنید که دژبان زبان شیرین پارسی ،حکیم پارس،حضرت ابوالقاسم فردوسی ، در شاهنامه خود لباس پارسیان را همانگونه تشبیه کرده بود؟؟؟؟؟

بابا یکی نیست بگوید که :

اولا شرامان هم اسم است؟؟؟؟کجای شاهنامه شما شرامان را پیدا کردید؟؟؟بعد حالا ما بیاییم از این بگذریم،با نظام چه کنیم(منظور جمهوری اسلامی نیست ها،نظام را می گویم ،برادر شرامان)برادم من ،عزیز من ،سرور من ،چطور باید به شما زبان نفهم ها(منظور کسانی که زبان فارسی را نمی فهمند)حالی کرد که بابا این امپراطوری برای قبل از اعراب است و نظام یک اسم عربی است ،ما کهه قبل از اسلام در ایران عزیزمان اسم عربی نداشتیم آن هم از ریشه فعال(نظام را می گویم)،چرا تاریخ را تهریف(!)می کنید؟؟؟؟؟؟تازه اسم یکی از پسرهای همین آقای شرامان هم تاس  است...برادر من اون توس بود نه تاس..ما توس شنیده بودیم یه یکی از سرداران همرده ی رستم بود ولی تاس نشنیده بودیم....طرف کچل هم نیس که بگوییم به خاطر مویش این اسم را رویش گذاشته اند.

اسم شخصیت اصلی هم که باید گفت افتزاه(!)است...دستان هم اسم شد؟؟؟

والا تا آنجا که ما  در آن مصاحبه دیدیم و شنیدیم ،طرف(منظور کارگردان است) وقتی اسم رستم دستان را شنیده و دیده اگر اسم شخصیت را رستم بگذارد لوس می شود،اسمش را گذاشته دستان؛بعد یکی نیست بگوید دستان اسم نیست...صفت است.مثلا من بگویم که  به مقام معظم رهبری علاقمندم(!!!!!) بعد اسم بچه ام را بگذارم مقام...یا بگذارم معظم!

می شود؟؟؟معلوم است که نمی شود...در ضمن باید بگویم که جمله بالا فقط بار تمثیل بود و هیچگونه کاربر دیگری ندارد...

 

در مورد گرسیو هم هیچ ایده ای ندارم شاید از گشتاسب گرفته شده باشد؟؟؟نمی دانم.....فرمانده کوش هم همان کوروش است...فکر کنم...

در مورد بقیه اسم ها هم همین تز را بروید جواب میدهد.

دوما(!)-لحظه ای که در ابتدای فیلم دارید اسم فیلم را نمایش می دهید و با افتخار می گویید"the prince of Persia"،همزمان در بکگران همین اسم نمایی را از یک مسجد با پنج شیش تا گنبد گوچک و یک گنبد بزرگ و دو مناره نشان می دهید که مسالا بگویید این قصر امپراتور پارس است...آخه برادر من ...یکی نیس به شما بگوید که خلفای عرب هم قصرشان شبیه مسجد نبود بعد شما به جای اینکه نمایی از تخت جمشید را نشان بدهید آمده اید  یک مسجد را نشان می دهید که مسلا(!) چی ؟؟؟؟این کاج است...بعد می شود لطفا توضیح بدهید آن دو تا مناره به چه درد می خورد؟؟؟؟

اگر می خوایی بگویی که این امپراطوری در دوره اسلامی بوده،پس چرا زن ها حجاب ندارند؟؟؟؟

حداقل بهتر بود اگر با یک تایخ شناس ایرانی مشورت نمیکنید با یک ایرانی معمولی مشورت کنید....فیلمتان به واقعیت نزدیکتر می شد...والا به خدا...

سوما(ثالثا)نمی خواهم کشش بدهم...فقط بگویم که از کی تا حالا ایرانی ها شتر سوار می شدند؟؟؟

--فقط قبل از اینکه بدی را بگویم یک نکته عرض کنم.....تنها چیزی که به ایرانی ها شباهت داشت بیرقی بود که در دست سپاهیان بود که بسیار به درفش کاویانی شبیه بود...

چهارما(رابعا)ای بابا ....ـخر آدم پهلویش به حرف می آید دیگر.....این چه لباسی است که تن این بیچاره ها کرده اید...کلاهخود سرداران سپاه که بیشتر شبیه مدل چینیش است...برای سربازان هم که مربوط می شود به دوره خلفی عباسی...کمی هم شبیه سلجوقیان است...

(تا اینجا هنوز فیلم شروع نشده که اینهمه اشتباه دیده می شود،آن هم از نوع فاحشش...یعنی اشتباهات در حد فحش است...)

 

پنجما(خامسا)ای بابا از این یکی که دیگر نمی شود گذشت....این الموت که می گویید در ایالت آریزونای آمریکا است دیگر ،نه؟آخر آن الموتی که من می شناسم این شکلی نیست...الموت از یک طرف بالای یک تپه است که مانع نفوز(!) می شود....و از طرف دیگر در کنار یک پرتگاه است که مانع می شود دشمن از پشت قلعه حمله کند...در ضمن الموت شهر نیست یک قلعه نظامی است.....اما اینجا الموت را در وسط یک دره ساخته اند و تنها دلیل غیر قابل نفوز بودنش همان دیوار بلندش است....که این یعنی اشتباه فاحش ...یعنی همان فحش

--در ضمن الموت در حدود 400 سال بعد از اسلام ساخته شد...از این فاحش تر...جلویش را نگیریم به فاحشه تبدیل می شود...ای بابا

 

در اواسط فیلم هم می بینیم که شاهزاده بعد از فرار از الموت با یه نصفه روز پیاده روی به سودان می رسد....نمی دانستیم از قزوین تا سودان فقط نصف روز پیاده روی راه است....

-----یک نکته بگویم ،ما در تمام طول فیلم شاهدخت را می بینیم ولی خود شاه را نه...احتمالا برادر آمریکایی ما معنی شاهدخت را متوجه نشده اند...

ششما(دیگر عربیش را بلد نیستم):در اینجا باید بگویم که اشتباه فاحش به فاحشه تبدیل شد...

ایرانی ها ، در طول تاریخ هیچ گاه زوبین نداشتند....به جایش کمان پارسی داشتند که خیلی معروف است و بود...دوستانی که در مورد کمان پارسی چیزی نمی دانند عنایت بفرمان بروند تحقیق کنند یاد بگیرند...عیب است جوان پارسی نداند کمان پارسی چیست دیگر.....برو تحقیق کن برادر جان...

از زوبین نداشته ی ما و کمان پارسی گمشده ما که بگذریم،ایرانی ها در شمشیر هم با این فیلم متفاوت بوده اند...یعنی شمشیرشان متفاوت بوده است....ایرانی ها از آکیناک استفاده می کردند که در وسغش همین بس که شمشیری کوتاه،پهن و برنده بود....دوستانی که نمی دانند باز هم عنایت بفرمایند یه سری به گوگل بزنند....البته باید گفت که سپر های پارسی هم با این آشغال های چینی که توی فیلم می بینید متفاوت است....

من، در همین تریبون به آقای کارگردان می گویم که:::آخه برادر من تو که ری....دی به هرچی تاریخ ایرانه ،،،دیگه چرا اسمشو گذاشتی پرنس آف پرشیا؟؟، میزاشتی پرنس آف هالیوود.

 

 

-----یک نکته جالب هم این است که سپاهیان الموت(!!) موقعی که ذ=دارند به سمت دروازه شرقی حمله می کنند صدای سگ از خوشان متساتع(!) می کنند...جالب بود..البته به برادران قزوینی توهین نشود

-----یکی دیگر از جالبترین نکات هم این است که تاس ،بعد از فتح شهر،وقتی دارد با پدرش صحبت میکند تسبیح میزند...خیلی جالب است نمی دانستم که ما در 3500 سال پیش تسبیح هم داشتیم.. لابد تسبیحات اربعه هم می گفتیم!؟!؟! شاید دیگر!؟!؟وقتی در این فیلم آمده،حتما واقعی است ...شاید

 

والا دیگر خسته شدم تازه 19 دقیقه از فیلم گذشته و من این همه فاحشه پیدا کرده ام...مشکلات این فیلم زیاد است....و برای گفتنش باید یک کتاب چند صد صفحه ای نوشت ....ولی فقط این را هم بگویم که در یکی از سکانسها شاهدخت(!)دارد داستان واقعی خنجر را تعریف می کند و می گوید که خدا از دست انسان ها عصبانی بود و یکهو تصمیم گرف که زمین را از این بشر دوپا و دو دست تخلیه سازد که یکهوو یک دختر آمد و از خدا خواست که این کار را نکند و خدا هم که خیلی خجالتی بود و نمیتوانست روی دختره را زمین بندازد،گفت باشد،من شنهای زمین را که روح زمین هستند به تو می سپارم که هر وقت خواستی زمین را نابود کنیو الخ...

ولی این چرندیات که نوشته اند اصلا نه با باور مهرپرستان جور است و نه زرتشتیان ....تازه مسلمان ا کهوجای خود دارند....

 

 

طریقه لباس پوشیدن مردم هم که بیشتر به صحرای حجاز شبیه است تا فلات ایران...

 

در مورد آن قاتل"حسنینت"که فکر کنم از "اسیستنت"گرفته شده باشد هم باید گفت بیشتر برای آدم تداعی کننده یه ذهاک ماردوش است که باید به ذهاک مار آستین تغییر اسم دهد...

 

 

داستان اصلی فیلم

داستان اصلی فیلم ترکیبی است از حمله کوروش به بابل که با یک فتح بدونه خونریزی و جنگ وحشیانه همراه است و بهانه ی حمله را باید در داستان جورج بوش و عراق جست.

شاه سه پسر دارد که مار ا به یاد داستان فریدون سه پسر داشت می اندازد

زنان تاس که در حرم سرای او هستند بیشتر تداعی کننده ی داستان حرمسرای خشایارشا است

گذر دستان از چندید مرحله تقریبا سخت را نیز باید از هفتخوان رستم نشات گرفته باشد

اسب دستان که به سوت او به اینور و آنور می رود و بسیار باهوش است،را نیز می توان به رخش نسبت داد.

شخصیت شاه نیز بیشتر تداعی کننده ی جمشیدشاه است.

کوه مقدس  که خنجر از آن ساخته شده را نیز باید از البرز کوه یا همین دماوند خودمان گرفته باشند که در شاهنامه برای خودش جایگاهی دارد.

اسم تهمه نه هم که برایتان آشناست و آن را نیز از همین داستان رستم و ... گرفته اند.ماجرای عشق پر شور تهمینه را که همه می دانند...این هم کپی برداری از همان است.

داستان خیانت برادران به هم را هم  که می دانید ایرج و تورج و .....

معماری داخل عمارت شاه هم بسیار شبیه به معماری اسلامی است که ما بیشتر شاهد این نوع معماری در دوران صفویه و زندیه بوده ایم ،البته در اصفهان...

 

 

 

دوستان من و تمامی کسانی که به خواندن این متن مشغولید ،بدانید و آگاه باشید که من نمی توانستم در این اندک وقت برای نوشتن همه ی چیز ها را بگویم ولی با کمی دقت و استفاده از این تز و فرمول های نه چندان پیچیده و با استفاده از هوش و زکاوت پارسی خو، می توانید بسیاری دیگر از سوتی های این فیلم مسلا هالیوودی را در بیاورید....فقط اگر این کار را کردید،برایم در بخش نظرات بنویسید که به نام خودتان در وبلاگ ثبت کنم...

 

 

 

و در آخر هم چند کلمه ای با کارگردان فیلم می خواستم صحبت کنم اگر اشکالی ندارد:آخه مردیکه ی ........ابله ....نادان.....کودن آمریکایی....وقتی می خوای در مورد یه کشور فیلم بسازی حد اقل 5 نفر از همون کشور رو به عنوان مشاور استخدام کن که لا اقل سوتی به این تابلویی ندی...نمیگ با 10 تا از تاریخدان های معروف ایرانی مشورت کنت..نه ...فقط میگم که حداقل یه شاهنامه مسخه تهران بخر که توس رو توش تاس ننویشته باشه....در ضمن اگه خواستی دوباره فیلم بسازی ،بیا یش خودم...حد اقا سوتی به این تابلویی نمیدی دیگه......اخه این که تاریخ ایران نبود....اسطوره ایرانی هم نبود...ترشی هفته بیجار بود برادر من(کسانی که نمیدونند هفته بیجار چیست به گوگل سر بزنند)

خلاصه در پایان بهت بگم که برادر عزیز آمریکایی ،اسکلستان تبار من،اگه دفعه بعد خواستی فیلم بسازی بهت پیشنهاد می کنم سه گانه پارسیان و من رو از آرمان آرین بگیری و بخونی که اینجوری سوتی نده.....متشکر برادر ایرانی شما از پرشیا(البته نه اون پرشیایی که توب فیلم بود،همین پرشیای خودمن.)

 

 

دوستان اگه می خوان می تونند تو بخش نظرات نظر بذارند.......خدا نگهدار.

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ

در مورد آن قاتل"حسنینت"که فکر کنم

آره...اونم بود

baran89 جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام
آره باید چنین فیلمهایی رو بسازن!
آخه وقتی خودمون هویتمون رو فراموش کردیم، فراموش کردیم ایرانی پاکزادیم, چرانسازند....
واسه ما باید بدتر از 300 رو بسازند، چون خودمون عرضه ساختن فیلم های گذشته ایران رو نداریم.
باید جومونگ به اسطوره بچه های ایرانی ، چون.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد