داد از غم تنهایی...وقت است که باز آیی

چرا این روزا ثابت کردن حرف حق اینقدر سخته!؟

وقتی حرف حقتو میزنی،از هر طرفی بهت هجوم میارند و کاسه کوزتو میریزند به هم.انگار نه انگار که خودشون می دونند که تو حقی ولی میگند که ما نمی خوایم حق باشیم ،به تو چه؟؟؟؟

اگه بخوای باهاشون گلاویز بشی که فایده ای نداره،باید ساکت باشی و آروم پیش بری!!!

اینقدر هم تعدادشون زیاده که به خودت شکی می کنی که نکنه تو داری اشتباه میکنی و اونا حقند...

ولی یه چیزی تو درونت بهت امیدواری میده ...

باید صبر کنی و آهسته و پیوسته بری جلو...حتا اگه زدند تو سرت...حتا اگه طرفت سنگ پرتاب کردند و حتا اگه کشتنت...

ولی تو نباید بمیری...باید عمر نوح رو داشته باشی وصبر عیوب رو....تازه شاید بتونی حرفتو ثابت کنی...شاید!

ولی میدونی که قرآن اونا رو «فی ذلال مبین» خطاب کرده و به تو نصیحت می کنه که استوار باشی...



و همین بهت دلگرمی و آرامش میده...فقط قر آن که به من آرامش میده...همین

چون فکر می کنم که وقتی میگه «  و پس از هر آسانی سختی استو پس از هر سختی آسانی» داره درسته می گه   ....

چون خدا که به هر حال میدونه دیگه که اینو میگه.


پس بازم صبر می کنیم...


و منتظر می مونیم، کاشکی  بیاد،شاید که بیاد....ولی میدونم که میاد...مطمئنم...