شیخ گفتا ،شوخ پنهان کردن است.
شیخ ما روزی در حمام بود، درویشی شیخ را خدمت میکرد و دست بر پشت شیخ میمالید و شوخ بر بازوی او جمع میکرد چنانکه رسم قائمان باشد. تا آن کس ببیند که او کاری کرده است. پس در میان این خدمت از شیخ سوال کرد که:
«ای شیخ! جوانمردی چیست؟»
شیخ ما حالی گفت:
«آنکه شوخ مرد به روی مرد نیاوری»
همهی مشایخ و ائمهی نیشابوری چون این سخن شنودند اتفاق کردند که کسی در این معنا بهتر ازین نگفته است»اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید ابیالخیر
شوخ: چرک
قائم: دلاک و کیسهکش حمام
قائمیش افتاد و مردی خام بود جمع کرد آن جمله پیش روی او شیخ را گفتا بگو ای پاک جان تا جوانمردی چه باشد در جهان؟ شیخ گفتا «شوخ پنهان کردن است این جوابی بود بر بالای او قایم افتاد آن زمان در پای او چون به نادانی خویش اقرار کرد شیخ خوش شد، قایم استغفار کرد قائم مطلق تویی اما به ذات و از جوانمردی ببایی در صفات شوخی و بیشرمی ما در گذار شوخ ما را پیش چشم ما میار |
عطار