در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

داد از غم تنهایی...وقت است که باز آیی

چرا این روزا ثابت کردن حرف حق اینقدر سخته!؟

وقتی حرف حقتو میزنی،از هر طرفی بهت هجوم میارند و کاسه کوزتو میریزند به هم.انگار نه انگار که خودشون می دونند که تو حقی ولی میگند که ما نمی خوایم حق باشیم ،به تو چه؟؟؟؟

اگه بخوای باهاشون گلاویز بشی که فایده ای نداره،باید ساکت باشی و آروم پیش بری!!!

اینقدر هم تعدادشون زیاده که به خودت شکی می کنی که نکنه تو داری اشتباه میکنی و اونا حقند...

ولی یه چیزی تو درونت بهت امیدواری میده ...

باید صبر کنی و آهسته و پیوسته بری جلو...حتا اگه زدند تو سرت...حتا اگه طرفت سنگ پرتاب کردند و حتا اگه کشتنت...

ولی تو نباید بمیری...باید عمر نوح رو داشته باشی وصبر عیوب رو....تازه شاید بتونی حرفتو ثابت کنی...شاید!

ولی میدونی که قرآن اونا رو «فی ذلال مبین» خطاب کرده و به تو نصیحت می کنه که استوار باشی...



و همین بهت دلگرمی و آرامش میده...فقط قر آن که به من آرامش میده...همین

چون فکر می کنم که وقتی میگه «  و پس از هر آسانی سختی استو پس از هر سختی آسانی» داره درسته می گه   ....

چون خدا که به هر حال میدونه دیگه که اینو میگه.


پس بازم صبر می کنیم...


و منتظر می مونیم، کاشکی  بیاد،شاید که بیاد....ولی میدونم که میاد...مطمئنم...

در جستوجوی خوشبختی...

سلام به همه دوستان عزیز تر از عزیزم...


پیرو یه سری تغییرات درونی که ئر من شکل گرفته و قراره ادامه هم پیدا کنه،اسم این وبلاگ رو از ایران من به (در جستوجوی خوشبختی...)تغییر دادم تا یکم وبم شخصی تر بشه و برگرده به خودم...


به هر حال فکر کنم که اینطوری بهتر باشه...

تا چند روز آینده اگه خدا خواست یه site header خوب هم طراحی می کنم و میزارم بالاش...

وبم یکم شخصی تر بشه...

به امید خدا شما هم همکاری کنید...

بازم سر بزنید....

یک روز می بارد...به امید آن روز

یه روز باران می بارد ...

و تو می فهمی که باران  ...

ارزشش را دارد ...

تا برایش روز ها از پس هم...

صبر کنی.

و آن لحظه چه زیباست که تو...

که تو بارانی شوی...

و بباری و دلت را بدهی...

به ابری که سبک می شود و می رود و ...

می رسد تا به خدا...

 و منم منتظرم تا برسی تا به خدا...

تا برسم تا به خدا...


و خدا شاهد خلوت هامان باشد ...


خلوت ها مان با هم...

هنوز چند ثانیه صبر کنید

بعضی از دوستان در مورد ادامه داستان «هنوز چند ثانیه مانده بود» سوال کردند و من هم متعاقبا از نویسنده خواستم که ادامه داستان رو بهم بده و اون در جواب گفت:

 

نویسنده داستان خیلی وقته که دیگه قلمش شکسته....

صفحه کلیدش هم شکسته...

اینقدر که بی مهری دیده دلش هم شکسته...

ولی قراره طوفان به پا کنه...

یه روز میاد و اون روز اگه بیاد...

صد زلزله بر خیزد...آنگاه که برخیزد...


به هر حال ما که از جواب این دوستمون سر در نیاوردیم و ازش خواستیم که یه جواب سر راست بده و مار ور نپیچونه که گفت:


ایشال... تا یه مدت دیگه بقیشو می نویسه...هر چند که هیچکی نخوندش...


ما هم به این امید که اون این داستان رو تموم کنه منتظیر میمونیم...از شما هم در خواست می کنیم که:لطفا صبر کنید

جدیدترین نظرات(10)

نظر بزارید....خیلی بهم کمک می کنه...


یکی از خوشحال کننده ترین چیز های دنیا اینه که وارد سیستم بلاگ اسکای میشی و اون بقل نوشته:

                                                              جدیدترین نظرات(10)


چی میشه یه همچین حالی به من هم دست بده


البته بگم بد ترینش هم اینه که از این 10 تا 9 تاش تبلیغاتی باشه و 1 هم بهت بد و بیرا گفته باشه...

داروی زد خاک مرده

یه مدته که تو دلم یه چیزی مونده...

نمیدونم چیه؟؟؟

خستگیه؟؟؟

تنهاییه!!

غمه؟؟

یه چیه؟!

ولی هر چی که باشه...

از پا درش میارم...

شما هم دعا کنید

البته اگه شمایی باشه.


خلاصه...      


ماجرای اون خاک مرده و وبلاگ و بازدید هام یادتون هست؟؟؟

هنوز هم مونجوریه ها!!!

هیچ بازدیدی ندارم...

کسی داروی  زد خاک مرده نداره؟؟؟؟


اگه داره کامنت بده...



ممنون

زلزله ژاپن-حجم خسارات نا معلوم-شدت زلزله8.9 ریشتر-

Tsunami Alert for New Zealand, the Philippines, Indonesia, Papua New Guinea, Hawaii, and others. Waves expected over the next few hours, caused by 8.9 earthquake in Japan.

زلزله فاجعه بار در ژاپن و کشور های جنوب شرق آسیا

هم اکنون که در حال نوشتن این خبر هستم،زلزله ای با قدرت8.9 ریشتر در ژاپن و بقیه کشور های جنوب شرقی آسیا  به وقوع پیوسته و پسلرزه های فاجعه بار آن در حال وقوع است

خبری از عمق فاجعه در دسترس نیست 

همچنین شایان به ذکر است که زلزله ای با این قدرت در طول 140 سال پیش بی نظیر بوده و به نوعی می توان گفت که تا کنون نظیر نداشته...هم اکنون هم پسلرزه هایی در حال وقوع است که شاید بتوان گفت در نوع خود بی مانند است.

همینطور این زلزله باعث وقوع سونامی های بسیار بزرگی با ارتفاع امواج بیش از 7 متر شده که در نوع خود یک فاجعه طبیعی به شمار می آید.

وضعیت فوق العاده در ژاپن و بعضی از گشور های جنوب شرقی آسیا اعلام شده است...

حجم خسارات و آتشسوزی ها بسیار زیاد و نا معلوم است...

بسیاری از پالایشگاه ها و مجتمع های صنعتی ژاپن هم اکنون در حال آتشسوزی است...

این بحران در نوع خود بسیار بزرگ است.
هم اکنون نگرانی هایی در مورد تاسیسات هسته ای ژاپن است.

منبع:وبلاگ یکی از دوستان
کلمات کلیدی:ژاپن-زلزله ژاپن-فاجعه ژاپن-سونامی ژاپن-زلزله بزرگ-زلزله بزرگ امروز ژاپن

فریدون سه پسر داشت به صورت آنلاین

دوستانی که نتونستند شاهکار عباس معروفی(فریدون سه پسر داشت) رو دانلود کنند ،می تونند به وبگاه زیر برند تا به صورت html  اون رو  save کنند.


وبگاه اصی کتاب:


حلقه ملکوت

مجموعه اشعار فریدون مشیری + دانلود

مجموعه اشعار فریدون مشیری + دانلود

امروز مجموعه اشعار فریدون مشیری رو میزارم...


امیدوارم که لازم به توضیح نباشه.... ولی اگه توضیح بیشتر می خواید به

    اینجا   رجوع کنید


از معروفترین اضعارش میشه به کوچه اشاره کرد:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

همه سر چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از عمق وجودم....شدم آن عاشق دلخسته که بودم.


...





البته فکر کنم که یه جاهایی از شعرش رو اشتباه نوشتم...چون یادم نمیاد


دانلود در بقیه مطلب

ادامه مطلب ...

عاشق باش

تو حرفت را بزن ، چکار داری که باران نمی بارد
اینجا سالها ست که دیگر ، به قصه های هم گوش نمی دهند
دست خودشان نیست
به شرط چاقو به دنیا آمده اند!
و تا پیراهنت را سیاه نبینند باور نمی کنند چیزی از دست داده باشی ..

عمری فریبمان داد...

شیوانا

روزی پسربچه ای نزد شیوانا رفت (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند) و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ."
 
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.
 
شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بتاعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.
 
شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.
 
شیوانا تبسمی کرد و گفت : " اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلا کش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی . هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطرسرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد ! "
 
زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه درحالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.اماهیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!      
جمله روز :  هیچ چیز ویرانگرتر از این نیست که متوجه شویم کسی که به آن اعتماد داشته ایم عمری فریبمان داده است...

خاک مردی

انگاری خاک مرده ریختن تو وبلاگم...

یه مدت هیچکی سری بهم نمی زنه...حتی دوستای قدیمی...

چی میشه اگه از منم یاد کنند؟؟؟؟؟؟

با این وضعیت این قلم شکسته رو میزارم زمین و بی خیال وبلاگ نویسی می شم و به روز های خوب گذشته بر فکر می کنم که وبم روزی 2000 نفر بازدید داشت...

اصلا چرا میگند خاک مرده؟؟؟

مگه خاک مرده چه خاصیتی داره؟؟؟

نمیدونم و الان هم ساعت 3 بعد از نیمه شبه و حوصله ندارم در موردش فکر کنم...

فقط می خوام کتاب «سمفونی مردگام»-عباس معروفی- رو تموم کنم...همین

خواسته زیادیه؟؟؟

فکر نکنم!

عزت زیاد...

شب خوش!.


فعلا

دوستان با عرض پوزش

یه مدت تعطیله...

ولی بر  میگردم...



راستی ما از این سه شنبه ها هم جمایت می کنیم...

دوستان ما رو پشتیبانی کنند...