اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند/آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟!
خیلی ها فقط این دعا رو می خونند ولی نمیدونند پشت پرده چه خبره...نمی دونند که اونهایی که حتی فکرش رو نمی کنی،خیلی بیشتر از ما ،واسه ظهورش کار می کنند.
ولی اگه همه پشت از پشت پرده ها هم خبر داشته باشند که همه چیز خراب میشه...پس بهتره همه چیز رو،خدا خودش تنظیم کنه....که البته می کنه
ولی خداجون اگه راه داره:و اجعلنا من خیر انصاره و عوانه
ولی نمیدونم چرا یه مدته که احساس می کنم،ظهور بقیه الله نزدیکه...دارم بوش رو احساس می کنم
وای به حال اون روزی که ظهور بشه و ما در خلاف جهت بقیه الله قدم برداریم...
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم برای پشت کردن به آرزوهای محال به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطر زیبایی لاله های وحشی به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم تو را برای لبخند تلخ لحظه ها پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه تو را به خاطر دوست داشتن... دوست می دارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم پل الوار
خاطرات یک پزشک
پزشکان معمولا خاطرات جالبی از کار و بیمارانشان دارند.علت جالب بودن این خاطرات یا بخاطر برخوردهای بانمکی استکه بیماران با پزشک یا بیماریشان میکنند یا کمبود اطلاعات پزشکی است یا شاید وقوع بعضی اتفاقات در فضایی که سایه مرگ و بیماری در آن وجود دارد خود به خود تبدیل به طنز میشود
فردا کنکور ریاضی دارم...
شما دلتون صافه....برام دعا کنید،مستجاب میشه
آرزو می کنم که اول من رشته دلخواهم رو بتونم برم....دوم که هیچکی تو دنیا،کنکوری یا پشت کنکوری نباشه.....
البته من هنوز کنکوریم،ولی ممکنه که یهویی پشت کنکوری هم بشم...
محتاجم به دعای شما...
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الوریدگفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریباگفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم اللهگفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیمگفتم: دلم گرفته
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحواگفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفتی: ان الله یحب المتوکلینگفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11)
دزدیده شده از وبلاگ:روانشناسی
سیاوش قمیشی...صدایی جاودان...
...
خرسند شدیم از اینکه امروز ، رنگی دگر است نه رنگ دیروز
چند روز پیش یه نسخه پرده ای از اخراجی ها رو که به صورت واقعا پرده ای روی اینترنت برای دانلود گذاشته شده بود ،دانلود کردم...و به صورت کاملا بی کیفیت دیدم...
و فقط چند جمله در باره این فیلم می تونم بگم....
این فیلم یه لوث بازی و یه دلقک بازی تمام و یه فاجعه برای سینمای ایرانه که داره تمام واقعیت ها رو برعکس جلوه میده و تمام مردمی هم که برای دیدن اون به سینما رفتند به این معترفند...
برای تمام بازیگرا و تمام دست اندرکارای این فیلم تاسف می خورم و براشون از خداوند طلب آمرزش دارم...
از ورق یار1 هم چیزی فرو خوانید،این همه رنج ها از آن شد که ورق خود
همی خوانید،ورق یار هیچ نمی خوانید.
از مجموعه مقالات شمس تبریزی
برای دیدن تصویر در سایز بزرگ،روی آن کلیک کنید
و از میان مردمان کسی است که در باره خدا،بدون هیچ دانش و رهنمودی و بدون
هیچ کتاب روشنی ،به مجادله می پردازد و آن هم از سر نخوت تا از راه خدا گمراه کند
مردم را.
سوره حج آیه 8مدعی خواست که از بیخ زند ریشه ی ما
غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ی ما
دلتنگم و دیدار تو درمان من است بی رنگ رخت زمانه زندان من است بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچ از غم هجران تو بر جان من است مولانا-دیوان شمس
من همان دم که وضو ساختم از چشمه ی عشق
چار تکــبیر زدم یکـسره بر هر چه که هســـت
جاتون خالی....
سیزده به در کردیم در حد المپیک لندن
رفتیم دریا...زیبا کنار...بنده هم راهنما شدم و چون مسیر بلد بودم ،ساربانی ی کاروان رو بر عهده گرفتم...
بردمشون یه جایی که نه ترافیک بود و نه خیلی شلوغ بود و یر راست بود و دریا هم کنارشون...ولی بازم غُر زدند و ایراد گرفتند و .....
ولی کلان 13مون بدر شد دیگه...
خلاصه...خیلی خوش گذشت بهمون...
جای همه شماها خالی...