در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

در جستوجوی خوشبختی

من حرف خودمو می زنم

دکتر محمد مصدق اینبار در دادگاه ایران

دکتر محمد مصدق اینبار در دادگاه ایران


در روزهایی که دکتر محمد مصدق که خدایش بیامرزد را دربیدادگاه فرمایشی شاه در لشگر 2 زرهی محاکمه می‌کردند، کسانی به عنوان تماشاچی به دادگاه می‌رفتند که مجوز شرکت در آن را داشتند. خبرنگاران مطبوعات و عده‌ای از ماموران امنیتی. 

دریکی از جلسات، ملکه اعتضادی نیز شرکت کرد و موضوع جلسه آن روز، دفاع دکتر مصدق و وکیل‌مدافعش سرهنگ جلیل بزرگمهر و رد ادعانامه دادستان ارتش - سرهنگ حسین آزموده بود. 

هنگامی که دکترمصدق باشور وهیجان از خدمات صادقانه‌اش به مردم و مملکت سخن می‌گفت و دستهای مرتعشش را حرکت می‌داد، ملکه اعتضادی که در ردیف تماشاچیان نشسته بود از جا برخاست و با صدایی بلند، رو به دکتر مصدق گفت: یک پیرمرد سیاسی که مملکت را به پرتگاه سقوط کشانده، نباید در دادگاهی که به خیانت‌های او رسیدگی می‌کند، بترسد و بلرزد. 

دکتر مصدق، رو به عقب برگرداند و گویندۀ این جملات را شناخت و گفت: 
 خانم! منارجنبان اصفهان، قرن‌هاست می‌لرزد و هنوز پابرجاست. 
از این پاسخ صریح و ابهام‌دار، اکثر حضار، حتی رئیس و منشی‌های دادگاه نیز به خنده افتادند و "خانم ملکه" با سرافکندگی بسیار در جایش نشست و پس از لحظاتی دیگر سالن دادگاه را ترک کرد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
ستایش شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:49 ب.ظ http://setayeesh.persianblog.ir/

سلام


از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند

با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند

میلاد امام رضا(ع)رو بهتون تبریک میگم
موفق باشد

ممنون ستایش جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد