دکتر محمد مصدق اینبار در دادگاه ایران
در روزهایی که دکتر محمد مصدق که خدایش بیامرزد را دربیدادگاه فرمایشی شاه در لشگر 2 زرهی محاکمه میکردند، کسانی به عنوان تماشاچی به دادگاه میرفتند که مجوز شرکت در آن را داشتند. خبرنگاران مطبوعات و عدهای از ماموران امنیتی.
دریکی از جلسات، ملکه اعتضادی نیز شرکت کرد و موضوع جلسه آن روز، دفاع دکتر مصدق و وکیلمدافعش سرهنگ جلیل بزرگمهر و رد ادعانامه دادستان ارتش - سرهنگ حسین آزموده بود.
هنگامی که دکترمصدق باشور وهیجان از خدمات صادقانهاش به مردم و مملکت سخن میگفت و دستهای مرتعشش را حرکت میداد، ملکه اعتضادی که در ردیف تماشاچیان نشسته بود از جا برخاست و با صدایی بلند، رو به دکتر مصدق گفت: یک پیرمرد سیاسی که مملکت را به پرتگاه سقوط کشانده، نباید در دادگاهی که به خیانتهای او رسیدگی میکند، بترسد و بلرزد.
دکتر مصدق، رو به عقب برگرداند و گویندۀ این جملات را شناخت و گفت: خانم! منارجنبان اصفهان، قرنهاست میلرزد و هنوز پابرجاست.
از این پاسخ صریح و ابهامدار، اکثر حضار، حتی رئیس و منشیهای دادگاه نیز به خنده افتادند و "خانم ملکه" با سرافکندگی بسیار در جایش نشست و پس از لحظاتی دیگر سالن دادگاه را ترک کرد.
سلام
از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند
با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند
میلاد امام رضا(ع)رو بهتون تبریک میگم
موفق باشد
ممنون ستایش جان